محل تبلیغات شما
داشتم به دختر خاله ی 7 ساله ام ریاضی یاد میدادم

بهش گفتم مثلا من 3 تا شکلات به پسر دائی میدم ، 2 تا به تو

جمعش چند تا شکلات میشه ؟

یهو زد زیر گریه و گفت: چرا به پسر دائی 3 تا میدی به من 2 تا ؟!!!

نمیخوام اصلا همشو بده به پسر دائی ، منم میرم به مامان میگم

قیافه ی من:

با گریه رفت سراغ خاله

بعد چند دقیقه خالم اومده میگه.

خاله اخه واسه چی داری بین بچه ها اختلاف مینداری و بچه ها رو اذیت میکنی؟

خب یکی از شکلات ها رو میذاشتی تو جیبت ، به هر کدوم 2 تا میدادی که دعوا نشه

من دیگه غلط کنم به کسی ریاضی یاد بدم

داستان من و الکس (واقعی)

و من برگشتم :))) با یه روش برای مخ زدن دوشیزه های ایرانی :))) البته ایران که اینطوری مرسومه... جاهای

والا چی بگم خودنتون بخونید... اما من فقط قصدم خیر بودا... میخواستم 2 کبوتر عاشقو بهم برسونم گه...

یاد ,ها ,دائی ,، ,ریاضی ,شکلات ,ریاضی یاد ,2 تا ,به پسر ,پسر دائی ,به من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی دایـره مینــا